مختصر



هر انتخابی، بعد از رسیدن، پوچ می‌شود و به هوا می‌رود الا حق سبحانه و تعالی. هم اوست که می‌ماند چرا که احد است و در کنار احد هیچ چیز معنا نمی‌دهد؛ پس اگر می‌خواهی به پوچی نیفتی و در سراشیبی نیهیلیسم مهندم نشوی و به گورستان تاریخ نپیوندی بدان که هیچ انتخابی بقا ندارد الا وجهه.

* فکر می‌کنم انتخاب بزرگ خداست و در مقابلش هر چیزی که بماند کوچک و هیچ و حتی کم تر از هیچ است.
*قلبم می‌گوید تو خدا را نیز گاهی به خاطر همین کوچک‌ها و قلیل‌ها انتخاب بزرگ قرار داده ای؛ خدایا من را به خودم وامگذار. حتی نمی‌توانم تو را انتخاب کنم.

می گفت: باید قبلِ ماه رمضانی، توبه کرد. کینه‌ها را از قلب بیرون ریخت. غلّ و غش و زنگار را زدود. همین که از خطا برگردی، همین که بدانی هر نگاه و توجهی به غیر خدا، همه خطا و اشتباه بوده کافی‌ست تا برای توبه مهیا بشوی. ولیکن علاوه بر توجه قلبی یک ذکر لسانی هم لازم است. که گوش بشنود و قلب از آن طریق متذکر شود. ذکرش هم همانی‌ست که در کتب ادعیه وارد شده است. همان ذکر مشهور استغفار. اما ذکر استغفار مشهوره برای من و تو، عزیزم، زیادی سنگین است. یعنی وقتی می‌گویی دل همراهی نمی‌کند.
گفتم: پس چی بگوییم من و تو.؟
گفت: ذکری از عارف قلب‌شناسی گرفته‌ام بسیار مجرب؛ روزی هزار مرتبه بگو: خدایا غلط کردم. خدایا غلط کردم. خدایا غلط کردم.

#یا رب! این قلب‌شناسی ز که آموخته بود؟ 

هر چیز می‌نویسم٬ پنداری دلم خوش نیست و بیش‌تر آن‌چه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم که نبشتنش به‌تر است از نا نبشتن.

ای دوست، نه هرچه درست و صواب بُوَد، روا بُود که بگویند. و نباید که در بحری درافکنم خود را که ساحلش پدید نبُود و چیزها نویسم بی‌خود که چون واخود آیم برآن پشیمان باشم و رنجور. ای دوست، می‌ترسم – و جای ترس است- از مکر سرنوشت. حقا و به حرمت دوستی که نمی‌دانم که این‌که می‌نویسم راه سعادت است که می‌روم یا راه شقاوت.

حقا که نمی‌توانم که ننویسم و جز گوی بودن در میدان تقدیر روی نیست. خدا داند که نمی‌دانم که این‌که نبشتم طاعت است یا معصیت. کاشکی چون نمی‌دانم، یکبارگی نادانی شدمی تا از خود خلاص یافتمی. 
چون در حرکت و س چیزی نویسم، رنجور شوم از آن به‌غایت. و چون در معاملتِ راه خدا چیزی نویسم، هم رنجور شوم، و چون در وجه تفضیل انبیاء چیزی نویسم، خود نعوذبالله! و چون احوال عاشقان نویسم هم نشاید. و چون احوال عاقلان نویسم، هم، نشاید.

و هرچه نویسم نشاید و اگر هیچ ننویسم هم نشاید و اگر گویم نشاید و اگر خاموش گردم هم نشاید.


عین القضات همدانی


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها